بسم الله الرئوف ...علیبسم الله الرئوف ...علی، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره
آبجی بزرگهآبجی بزرگه، تا این لحظه: 21 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
آبجی کوچیکهآبجی کوچیکه، تا این لحظه: 19 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

همه ی بچه های من

19 - خدایا پناهم بده

1392/8/5 21:27
5,309 بازدید
اشتراک گذاری

  

 

 

 

 

 

 

 

 

خدا ببین چقدر قشنگ میخنده بچم

خودت بهم هدیه ش دادی خدا

 

 

خدایا تو علی زیاد داری من این یه علی رو دارم ازم نگیرش

خدایا توانمو از دست دادم کمکم کن تا دوباره رو پام بایستم و طاقت این بیمارستان علی روهم داشته باشم وگرنه منو ببر که این روزا رو نبینم

خدایا دکتر گفت دو روز قبل از عمل و هفت روز بعداز عمل باید علی گشنه بمونه وشیر نخوره البته ده روز بعد از عمل شیر خوردن آزاد میشه دکتر نمی خواست مارو زیاد ناراحت کنه ملاحظمونو کرد گفت یه هفته

خدایاعلی چه جوری یه هفته گشنگی رو تحمل کنه ؟

خدایا من با چشمای علی چیکارکنم وقتی گشنگی بهش فشار میاره وبه چشای من التماس میکنه

خدایا تومالکی ومن مملوکم چه کسی به مملوک جزمالک رحم میکنه

خدا صدامو میشنوی؟میدونم که میشنوی خدا رحم کن

خدا رحم کن به کسی که جز خودت کسی رو نداره

خدا به من گشنگی بده عوض بچم

خدا حضرت علی چه جوری تحمل کرد مصیبت امام حسینو ؟(فدای همشون)

روز وتاریخ ومکانو حتی نحوه ی شهادت پسرش رو هم میدونست که هیچی میدید

مولا علی از اون صبرت به منم عطاکنم که سخت درمانده ام

خدایا بیچاره که میگن منم نه کاری از دستم برمیاد نه میتونم جلوی کاری رو بگیرم نه

ای خدای بیچاره ها به دادم برس

چه کنم خدا؟

توکه میدونی من از عهده ی آزمایشات برنمیام پس چرا اینقدر منو آزمایش میکنی؟

خدایا نکنه علی رو ازم بگیری

خدایا چی برام مقدر کردی

من که از آینده خبرندارم تو آگاهی

خدایا امشب شب عید همه ازت عیدی میگیرن عیدی من سائل روهم شفای بچم قرار بده

خدا من ضعیفم طاقت امتحانای سخت تورو ندارم خدا به خودت پناه میارم

خدا پناهم بده ،خدا پناهم بده، خدا ،خدا ،خدا

خدا رحم کن به کسی که جزتوپناهی نداره

خدا تو ربی ومن مربوبم چه کسی به مربوب جز رب رحم میکنه

خدا من جز دعا کاری ازم برنمیاد خدا کمکم کن

ای خدا بچمو شفابده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان امیرعلی جیگر
24 مهر 92 10:18
ایشالا خدا علی خوشکلتو شفا میده براش دعا میکنم.
مامان پريسا خانوم
24 مهر 92 12:04
حتما حتما خوب ميشه چون تو به خدا سپرديش و به او توكل كردي من هم دعا مي كنم و يه جز قران براش ميخونم انشالله كه خوب ميشه مامان جون . خيلي سخته اميدوارم نتيجش شيرين باشه به نتيجه خوبش فكر كن
مامان منیر(قند عسل مامان و بابا)
24 مهر 92 13:17
سلام عزیزم . ایشاا که خدا طاقتش رو بهت بده و خودش کمکت کنه فقط به خودش توکل کن خدا خیلی خیلی مهربونه عزیزم منم از ته دل برات دعا کردم .البته نفهمیدم چرا باید عمل بشه دوست داشتی بیا وبم بهم بگو


سلام ممنون از لطفتون تو قسمت بیمارستان توضیح دادم روده اش عصب نداره
مامان فاطمه کوچولو
24 مهر 92 18:01
سلام مامان علی ان شالله خدا خودش به حق مهربونیش علی رو شفا می ده من هم از ته دل براش دعا می کنم. به امید خبرای خوشت می مونیمم مامانی اللهم اشفع کل مریض
مامان
24 مهر 92 18:37
مامان عزیز و مهربون سلام.واقعا از این که باید چنین زجریو تحمل کنی ناراحت و غصه دار شدم.اما بدون تنها تکیه گاه محکم برات خدای بزرگه که ایشا...علی جونو سالم و سر حال بهت برمیگردونه.توکل کن.خدا به خاطر خواهرای ناز علی جون تو این عمل هم کمکش می کنه.براتون دعا میکنم.به امید دیدن لبخندتون بعد از عمل موفق علی جون و بهبود هرچه زودتر این پسر کوچولو.
الناز
25 مهر 92 1:07
عزيزم فقط و فقط به خدا توكل كن،ني ني يكي از اقوام ما وقتي مامانش ٧ماهش بود تو سنو تشخيص دادن كه روده بچه سياه شده و بايد سريع سزارينش كنن،بعد به دنيا اومدن بچه گفتن كه زنده نميمونه،ولي موند،گفتن بايد عمل بشه سه بار عملش كردن و هر بار بي فايده،فكر كن طفل معصوم از بدو تولد تا ٢٠روزگي فقط زير سرم بود،دكتر ها هم كه ديدن دست روي دست گذاشتن فايده اي نداره گفتن اگه پدر و مادر اجازه بدن دوباره عملش ميكنيم ولي احتمال ايست قلبي زير عمل٩٠درصده اگرم از عمل بياد بيرون احتمال سكته٩٩درصد،اين يعني تماااااااام،امااااااااااااااااا اين پدر و مادر با توكل به خدا به عمل رضايت دادن،دخترشون الان يكسال و چهار ماهشه،ماشالله ١٠٠٠ماشالله مثل عروسك ميمونه،تپل و ناز و خوشگل هيچ مشكلي هم نداره....پس فقط به خدا توكل كن.
مامان
25 مهر 92 9:07
سلام دوباره.عزیزم یکی از آشنایان نزدیک ما دقیقا همین مشکلو داشت و چند بار جراحی انجام شد.خوشبختانه تموم شد و الان سه سال و چند ماهشه و در سلامت کامل.ایشا...علی جونم زود زود سلامتیشو به دست میاره.امید که موفق و صبور باشی.
مامان سید مهدی کوچولو
25 مهر 92 12:51
اللهم الشفع کل مریض.عزیزم واقعا از ته دل برای شفای علی کوچولوت دعا میکنم و از جدم امام علی میخوام به حق امام حسن و امام حسین بچت و شفا بده.خدا هیچ مادری رو با مریضی بچش امتحان نکنه.خیلی ناراحت شدم و گریه کردم.الهی که همیشه لب علیت به خنده باز باشه.توکلت رو به خدا کن اون چاره شازه مطمئن یاش.
مامان آیسا
25 مهر 92 17:11
سلام عزیزم.خیلی متاسفم که کوچولوت بیماره.ایشالا که خدا شفاش بده.خانمی از کجا فهمیدی که علی جان مریضه؟آخه آیسای من همش یبوست میگیره نمیدونم ربطی به این بیماری داره یا نه ولی من خیلی ترسیدم .میشه بی زحمت تو نظرات وبلاگم جواب بدید.ممنون میشم.من واسه سلامتی کوچولوتون دعا میکنم.
مامان زینب
26 مهر 92 1:13
فقط دارم اشک می ریزم نمی تونم بگم صبر داشته باش وقتی خودم ندارم فقط خدا کمک کنه این بچه فقط بخوابه وای خدا نه حتی تصورش هم برام سخته گرسنگی ببخش عزیزم نمی دون چی باید بگم خدایا خودت کمک کن.
مامان فهیمه
26 مهر 92 11:23
عزیزم خیلی خیلی ناراحت شدم و از صمیم قلب دعا میکنم و از اطرافیانمم میخوامواسش دعا کنن،توکلت به خدا باشه،همونیکه تو تاریکی تو شکم مادر بچه رو نگه میداره و مواظبش هست و پرورشش میده همینجام مواظبشه،توکلت به خدای مهربون باشه،انشالله خیلی زود خبر سلامتیشو همینجا بهمون بدی
مامان زینب
26 مهر 92 15:03
عزیزم از دیشب تا حالا که وبت دیدم به حدی ناراحتم که غذا از گلوم پایین نمی ره تو را خدا بگو از چه تاریخی گرسنگی بچت شروع می شه به جون پسرم می خوام تمام روزایی را که گرسنست براش روزه بگیرم نذر سلامتیش کور شم اگه نگیرم تو را خدا بهم اطلاع بده تنها این جوری دلم آروم می گیره من طاقت دیدن ناراحتی هیچ بچه ای را ندارم .
مامان علیرضا
27 مهر 92 7:37
مطمینم که خدا اشکهای شما و مادرانی که این مطلبتونو خوندن بدون پاسخ نخواهد گذاشت اللهم اشف کل مریض حتما صبر شما نتیجه خواهدداشت دعاگوتون هستیم
مامان امیر صدرا-مونا
27 مهر 92 13:00
مامانی سلام میدونم روزهای سختی رو میگذرونی منم پسرم را مرداد ماه عمل لوزه کردم و از ساعت 6 تا یک ظهر هیچی نباید میخورد قبل از عمل تشنه شده بود نباید آب بهش میدادم .این لحظاتی که ازش میترسی من گذروندم ولی باور کن این روزها هم مثل برق و باد میگذره و هرچقدر مشوش باشی پسر نازت هم احساس میکنه . بهتره روحیه داشه باشی تا گل پسرت روحیه بگیره مطمئن باش میفهمه و به روحیه خوب شما بیشتر احتیاج داره . به امید روزهای بهتر . به همین زودیها میایی پست میزاری و میگی خدارو شکر عمل به خوبی انجام شد .
خواهر رونیا
2 آبان 92 11:14
چون نامه اعمال مرا پيچيدند بردند به ميزان عمل سنجيدند بيش از همه كس گناه ما بود ولي ما را به محبت علي بخشيدند
مهناز مامان ترلان کوچولو
8 آبان 92 0:03
عزیزم میدونم دیر با وبت آشنا شدم امیدوارم علی عسلم زود زود خوب شه من با اینکه قلبم پر از گناهه ولی براش دعا میکنم مگه خدا دعای گناهکاراشو نمیبینه. میدونم مریض بودن بچه یعنی چی منم مادرم کاملا میفهمم دختر منم وقتی مریضیه سختی میگیره همه ی زندگیمون تعطیل میشه و فقط باید به اون برسیم دوستتدارم فرق شما با ما اینه که تو توی مادر بودن واسه ی بچت سنگ تموم گذاشتی خدا واست حفظش کنه
مامان رها
22 تیر 93 14:17
سلام عزیزم.داشتم خاطرات قبلیت رو مرور میکردم . خدارو شکر که الان علی جون در کنار همچین مادر نمونه ای داره میخنده و بزرگ میشه .خدا برای هم نگهتون داره. برای منم خیلی دعا کن .چون خیلی گرفتارم.خیلی خیلی زیاد.احساس کردم قلب پاک و بزرگی داری.ازت خواهش میکنم برای من دعا کن که این روزها فقط آرزوی مرگ میکنم..... خواهش میکنم
مامان علی جونی
پاسخ
سلام ممنون شما لطف دارید به خدا امیدوار باش این فکرا روهم بریز بیرون