33 - ماه دهم (اولین نشستن)
دیروز 92/12/3 علی تونسته بود خودش از حالت خوابیده بنشینه که بابایی و آبجی بزرگه دیده بودن ولی من ندیده بودم که بالاخره شب که داشتم تخمه میخوردم دیدم علی داره سینه خیز دنده عقب میره تعجب کردم که این چرا داره از من دور میشه ودنده عقب میره که یهو دیدم نشست خیلی جالب بود قربون نشستن دنده عقبیت برم تپلکم
امروزم قراره زانوی مادر جونو عمل کنن خدایا به امید تو
منم و این یه مادر که عین فرشته هات میمونه خودت حافظش باش
بابایی هم امروز ثبت نام کربلا کرد برا 19فروردین که ببریمت پابوسی امام علی علیه السلام وفرزندان پاکش ، چه روزیه امروز!!!!!!!!
از فردا قراره بریم خونه ی مادرجون که از بیمارستان میان مراقبشون باشیم اونجا هم دسترسی به وب ندارم
خدارو شکر با دعای شما حال مادرم روبه بهبوده ،البته براش سخته که همیشه بدوبدو داشته و الان باید استراحت کنه
چهارشنبه 21 اسفند ساعت یازده وربع شب دیدم علی داره چهاردست وپا میاد
از دوروز پیش یعنی 19 دستشو از جایی میگیره و رو پاهاش وایمیسه
اینم کاردستی آبجی بزرگه
علی آقا تو خونه تکونی و کارای عید کلی به مامانش کمک کرد